مطالعهی موردی: صفحهی ویکیپدیای سارین
استفاده از این مطلب، با ذکر منبع (سایت جامع) آزاد است.
منبع:Bellingcat
از ویکیپدیا به شکل گستردهای بهعنوان یک ابزار مرجع استفاده میشود. هرچند ماهیت ویکیپدیا، یعنی صحت و اعتبار آن گاهاً میتواند مورد شک قرار بگیرد. برای مثال در حوزهی سلاحهای شیمیایی و بیولوژیکی صفحات ویکیپدیا در حدّ مطلوبی قرار ندارد. نادرست بودن آن در برخی موارد، و گمراهکننده بودن آن در موارد دیگر، یا فقط شامل شدن بخشی از داستان، اثبات شده است بعلاوه، مثل بیشتر منابع اطلاعاتی، ویکیپدیا هم خواننده را از چیزهای دیگری که برای دانستن هستند، آگاه نمیکند، چیزهایی که شاید بسیار مهم باشند، اما در مقاله وجود ندارند. این مطالعهی موردی، کالبدشکافی و تحلیل صفحهی ویکیپدیاست درمورد یکی از عوامل جنگ شیمیایی موسوم به سارین. لازم به ذکر است از آنجا که ویکیپدیا مدام درحال تغییر است، من از نسخهی ۲۱ دسامبر ۲۰۱۵ صفحهی ویکیپدیای سارین بهعنوان مرجع پایه برای این مطالعهی موردی استفاده کردم. چنانچه صفحهی ویکیپدیا در آینده تغییری پیدا کرد، PDF این صفحهی ۲۱ دسامبر ۲۰۱۵، اینجا در این لینک قرار داده شده است.
با کار کردن روی سر تا ته ویکی، مسائل زیر خودشان را به من نشان دادند:
مسئلهی ۱: سارین و قطعنامهی ۶۸۷ سازمان ملل متحد
هرچند اغلب (ولی نه همهی، اینجا را ببینید) تعاریفِ WMD (سلاحهای کشتار جمعی)، درواقع سارین را شامل میشوند، اما قطعنامهی ۶۸۷ شورای امنیت سازمان ملل، واقعاً اشارهای به آن نمیکند. مرجع پاورقی شده نمیگوید که نویسندهی صفحه بر چه اساسی چنین ادعایی کرده است. از این رو این مرجع جعلی و گمراهکننده است.
مسئلهی ۲: سرعت مرگ
قرار گرفتن در معرض سارین احتمالاً انسان را در یک دقیقه نخواهد کشت. این تا حدی گمراهکننده است. مکانیسم واقعی مرگ پس از قرارگیری درمعرض سارین، کمبود اکسیژن در بافتهای بدن است. دریافت اکسیژن بدن به دوعلت متوقف میشود: انسداد جریان هوا (بهخاطر تشرح بیشازحدّ بزاق) و/یا ناتوانی عضلات بدن از واداشتن ششها به اینکه درست کار کنند. نقصان موجود در عملکرد قلب، از جریان یافتن خون تازه و اکسیژندار در سرتاسر بدن، ممانعت میکند. این فرآیند در یک دقیقه اتفاق نمیافتد. بهعلاوه، مرگ با استنشاق سارین بسته به طیف وسیعی از عوامل میتواند بیش از یک دقیقه بهطول بیانجامد. از این رو، رقم ۱ تا ۱۰ دقیقه در صفحهی ویکیپدیا صحیح نیست. ادبیات پژوهشی در مورد اینکه مرگ با سارین دقیقاً چقدر سریع رخ میدهد، بسیار متفاوت است و اندوختهی آماری بسیار اندکی وجود دارد که بتوان اندازهگیریهای دقیقی را از آن بیرون کشید. مطالعات حیوانی بر روی سارین نشان میدهد که مرگ کمی آهستهتر از چند دقیقه رخ میدهد، حتی برای دز کشندهی نسبتاً قوی که استنشاق گاز موجب مرگ موشها پس از ۹ دقیقه میشود. (مرجع: ر. گوپتا، دستنامهی سمشناسی عوامل جنگ شیمیایی، ۲۰۰۹. ص ۶۲). فکر نمیکنم که این منبع به رایگان در اینترنت در دسترس باشد اما در کتابخانههای بزرگتر کاملاً در دسترس قرار دارد.
مسئلهی ۳: بیپریدن بهعنوان نمونه
این بخش تا حدی گمراهکننده است. درحالیکه بیپریدین بهعنوان پادزهر عامل اعصاب شناسایی شده (چنانکه بعداً در این مقاله بهدرستی به آن اشاره شده)، اما هنوز برای این منظور بهشکل وسیعی وارد بازار یا ذخیره نشده است. استفاده از واژهی «معمولاً» در اینجا درست نیست. علاوهبر این، صفحهی سایت دولت ایالات متحده ، به بیپریدین اشاره نمیکند.
مسئلهی ۴: « غالباً تولید شده»
شیمی در اینجا صحیح است. با این وجود، این عبارت فریبنده است. مسیرهای تولیدی متعددی وجود دارد که به سارین ختم میشوند. دو مرحلهی نهایی واقعی برای این کار وجود دارد. یکی، مرحلهی بالا است که در آن متیل فسفنیل دیفلوروئید (DF) با الکل ایزوپروپیل ترکیب شده و ترکیبی ۵۰:۵۰ از سارین و هیدروژن فلوئورید (HF) بهدست میدهد. روش دیگر تا حدی متفاوت است. مخلوط کردن کوکتل DF و متیلفسفونیک دیکلوراید (DC) با الکل ایزوپروپیل، منتهی به مخلوط سارین و هیدروژن کلوراید میشود. این فرآیند بهعنوان فرآیند یا روش «دیدی» شناخته میشود. گمراهکننده است که بگوییم روش الکل DF+، تنها شیوهی تولید سارین است.
بهعلاوه گمراهکننده است که بگوییم روش الکل DF+، «شیوهی معمول» تولید سارین است. روش دیدی محصولی را بهدست میدهد که آنچنان آلوده به HF نیست. HFمادهای تند و زننده است که از بسیاری جهات خطرناکتر از سارین بوده و بهسرعت ظروف نگهداری و سیستمهای اسلحه را تخریب کرده و از بین میبرد، علاوه بر اینکه عمر مفید سارین را بهشکل جدی کاهش میدهد. بههمین خاطر، ایالات متحده از روش دیدی جهت تولید حجم بالای ذخایر سارین خود در دههی ۱۹۵۰ بهره میبرد. تمام ذخیرهی سارینِ ارتش آمریکا با روش دیدی تولید شده بود. نوع دیگری از شیوهی دیدی نیز توسط اتحاد جماهیر شوروی به کار گرفته شده، همان نوعی که مورد استفادهی عراق نیز بوده است. (اینجا ببینید). در این زمینه استفاده از واژهی «اغلب» اشتباه است، چراکه بیش از ۹۰% سارینی که تاکنون تولید شده، با روش مذکور به دست نیامده است.
مسئلهی ۵: ایزوپروپیلامین
این عبارت اشتباه است. این مسئله قبلاً هم پیش آمده بود. تنها کابرد ثبت شده برای ایزوپروپیلامین در سارین، مصرف آن در سلاحهای دوتائی است، یعنی در جایی که DF و الکل ایزوپروپیل در مسیر خود به سمت هدف (یا از لحاظ نظری درست پیش از شلیک شدن) با یکدیگر ترکیب میشوند. اکثر قریب به اتفاق سارین تولید شده در تاریخ جهان، شامل سارین تولیدیِ آلمان نازی، آمریکا، اتحاد جماهیر شوروی، و حتی فرقهی اوم، حاوی ایزوپروپیلامین نبوده است. این مسئله در این پست Bellingcat نیز به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است. (این پست)
مسئلهی ۶: مغشوش بودن تاریخهای تولید سارین ایالات متحده
این عکس و این متن، اطلاعات غلطی درمورد تولید سارین در آمریکا به ما میدهند. سارینِ آمریکا در کوهستان راکی آرسنالتولید میشد. هرچند تولید آن در آگوست ۱۹۵۷ متوقف شد. با اینوجود، ادعای تقطیر مجدد صحیح است. اگر عکس متعلق به سال ۱۹۷۰ باشد، در این صورت مربوط به ذخیرهسازی یا احتمالاً فعالیتهای تقطیر مجدد سارین است نه تولید آن.
مسئلهی ۷: عمر مفید سارین
این قسمت چند اشتباه را شامل میشود. سارینی که درست تولید شده و اسید تهنشین شدهی آن تا حد زیادی گرفته شده باشد و به شکل مناسبی ذخیره شود، عمر مفیدی دارد که قطعاً به چند سال میرسد نه چند هفته. بیشترِ سارین تولید شده توسط آمریکا در کوهستان راکی آرسنال، البته با مواد افزودنی، به همان خوبی روزی که ساخته شده بود، تا قرن ۲۱ دوام آورد. بهخاطر داشته باشید که تحقیقات مهم و تلاشهای روبه رشدی جهت تضمین این طول عمر مفید انجام گرفته است. در فاصلهی سالهای ۱۹۵۳ تا ۱۹۵۷، هزاران تن سارین تولید شد که درطول دوران جنگ سرد نیز قابل استفاده بود. اگر عمر مفید این ماده چند ماه باشد، این امر نیز امکانپذیر نبود. هرچند سارین به خاطر ناخالصیهایی که پس از تولید از آن باقی میماند، عمر مفید بسیار کمی دارد.
مسئلهی ۸: سمی بودن مرتبط با سیانید
این عبارت مبهم بوده و بد تعریف شده است. شکلهای مختلفی از سیانید و قرار گرفتن در معرض آن وجود دارد (استشاق، بلعیدن و غیره). این عبارت اساس مقایسهی خود را اظهار نمیکند، مثلاً درمورد قرارگرفتن درمعرض این ماده از راه تنفس درطول یک بازهی زمانی مشخص.
مسئلهی ۹: شیوههای تشخیص
این پاراگراف بهروز نیست. هرچند حرفی که میزند درست است اما تاریخ مصرف آن گذشته است. تکنیک جدیدتری به نام ترمیم فلوروئید وجود دارد که توسط مأموریت تحقیقاتی WHO/OPCW (سازمان سلامت جهانی) به سوریه مورد استفاده قرار گرفته است. این تکنیک که در اینجا و اینجا توضیح داده شده میتواند نسبت به ارزیابیهای IMPA یا فعالیت کولین استراز، برای مدت بیشتری پس از قرارگیری در معرض این ماده، امکان تشخیصِ بعد از قرار گرفتن در معرض سارین را فراهم آورد.
نتیجهگیری:
مقالهی ویکیپدیا درمورد سارین خیلی هم درست نیست. من روی چنین اطلاعاتی بهعنوان حقیقت محض، نیمهحقیقی، اطلاعات گمراهکننده، و اشتباهات گاه و بیگاه، تکیه نمیکنم. افسوس که دیگر مقالات ویکیپدیا در حوزهی جنگ میکروبی نیز اشتباهات مشابهی را شامل میشوند. دیگران ممکن است در این مقالهی خاص اشتباهات دیگری پیدا کنند. اگر اینطور بود، در بخش اظهارنظرها با من تماس بگیرید تا اشتباهات اضافی را تا جاییکه زمان اجازه داد در این مقاله جای بدهم.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید.
دیدگاه خود را ارسال کنید...